_1403-11-19_avayeblue_8fdh.jpg)
سهراب بختیاری زاده از شعارهایی که پس از پایان بازی به او و تیمش داده شده ناراحت است و از آن گلایه دارد بدون اینکه کمی حتی کمی خودش را جای هواداران بگذارد، هر چند خودش را زمانی که بازیکن بود جای بازیکن گذاشت اما هرگز جای هوادار نبوده است.
آری هوادار شاید دم دمی مزاج باشد، هوادار شاید حزب باد باشد، هوادار روزی خوشحال است و روزی دیگر بسیار ناراحت.. اما بحث ما برای این فصل هرگز ارتباطی به دم دمی مزاجی ندارد.. هوادار کابوس وارترین فصل یک دهه گذشته اش را سپری می کند.
هوادار عذاب آورترین فصل خود را سپری کرده است، کسانی را درون تیم محبوبش می بیند که به اسم دوست داشتن استقلال در حال خراب کاری هستند، کسانی را بالای سر تیم محبوبش می بینند که هیچ کاری از دستشان برنمی آید و از منافع استقلال در حال استخراج هستند.
نه آقای بختیاری زاده اینبار ایراد به تمام مجموعه استقلال وارد است، از مالک و مدیرعامل گرفته تا مجموعه تیمی سرمربی و بازیکنان.
هوادار تمام مشکلات یک دهه گذشته را سر شخص شما خالی نمی کند، هوادار مشکلات فنی این فصل را روی سر سرمربی خالی می کند، حال می خواهد سرمربی نکونام باشد، خواه مدتی بعد موسیمانه و خواه بعد از او بختیاری زاده.
هوادار وقتی پس از مدتها در آزادی برای جشن صعود غوغا به پا می کند و سر وعده خود حاضر می شود، تساوی نمی شناسد.. تساوی برایش باخت است.
استقلال شاید تغییرات محسوس انگیزشی در خط حمله و ایجاد موقعیت های فراوان می بیند اما همچنان گل کم می بیند، هنوز خط دفاع و دروازه بان افتضاح و پر ضعف می بیند.
نه آقای بختیاری زاده کاش جنابعالی خودتان را به جای اینکه طرف باشگاه ببرید، جای هوادار روی سکوها می بردید آنگاه ایراد به شما وارد نبود، اما با این گفته هایتان در توجیه تساوی خانگی آسیایی ایراد کاملا وارد است.
16 بهمن 1403
_1403-11-16_avayeblue_bula.jpg)
📝 باز پروسه انتخاب سرمربی آن هم از نوع خارجی اش برای استقلال... این فصل هر بلایی بود بر سر استقلال آمد، از تغییر مدیر گرفته تا تغییر سرمربی، تا عدم نتیجه گیری، تا حسرت ایستادن در صدر و حضور در کورس برای قهرمانی، و ایستادن در جایگاه یازدهم و دوازدهم جدول و نزدیک ترین به سقوط... نمی دانیم دیگر بلایی مانده که بر سر استقلال ۱۴۰۳ نیامده باشد؟ در سال و فصلی که هواداران آبی از همه سالها و فصل های دیگر امیدوارتر به تیم محبوبشان بودند سخت ترین و عجیب ترین و باورنکردنی ترین اتفاقات و حوادث برایشان رقم خورد... با تمامی این اوصاف هنوز فصل کابوس وار تمام هم نشده است و ادامه دارد... .
16 بهمن 1403
_1403-11-15_avayeblue_5sog.jpg)
توقف برابر الشرطه ته جدولی آن هم در استادیوم آزادی تفاوتی با شکست نداشت.
استقلال هر چه در حمله موقعیت خطرناک ایجاد می کرد، یم گل زودهنگام زد و دو گل آفساید زد و چند توپ به تیر زد تا پس از مدتها لااقل از خط حمله ابراز رضایت کرده باشیم، اما همچنان پاشنه آشیل تیم خط دفاع و دروازه است.
گل تساوی الشرطه به ساده ترین روش برای حریف به ثمر رسید آن هم جلوی دیدگان ٥٠ هزار هوادار آبی.
استقلال باز مهمترین فرصت خود را برای کسب ٣ امتیاز خانگی و صعود به مرحله بعدی لیگ نخبگان را از دست داد.
استقلال نه با نکونام و نه با موسیمانه و حالا هم نه با بختیاری زاده بصورت مربی موقت به جای امیدوار کننده نرسید.
استقلال امشب با صدای بلند فریاد زد که به یک مربی با دانش و با تجربه و بزرگی که بتواند تیم را از بحران و ناکامی ها نجات دهد نیاز دارد، لطفا آقایان مسوول ببینند و بشنوند و هر چه سریع تر این اقدام مهم را عملی کنند.
استقلال از تساوی های متوالی و شکست های بد بسیار ضربه خورده است و این جایگاه مورد قبول و در خور شأن تیم استقلال نه در لیگ و نه در آسیاست.
15 بهمن 1403
_1403-11-15_avayeblue_r0zt.jpg)
هنوز کسی نمی داند دلیل اصرار و علاقه هواداران آبی به مذاکره باشگاه استقلال با استراماچونی چیست...
کسی دلیل بازگشت این مربی ایتالیایی که استقلالی ها را در زمان خود تا مدتها سرکار گذاشت و باعث محرومیت از نقل و انتقالات شد و بالاخره تمام مبلغ قرارداد خود را تا پایان مدت دو ساله اش از باشگاه استقلال گرفت را می داند؟
فردی که اگر کارنامه موفقی داشت حتما در طول این چند سال گذشته مشتری های زیادی داشت و به سوی کارشناسی فوتبالی در برنامه های تلویزیونی نمی رفت و این چنین سرمربی ای پر واضح است با قیمت های مورد نظر باشگاه استقلال و صد البته رزومه و گذشته ای که در ایران داشته است به این سادگی ها قصد بازگشت دوباره نخواهد داشت.
استقلالی ها که هنوز از آسیب فسخ یکطرفه قرارداد موسیمانه خلاص نشده اند و به احتمال بسیار زیاد باید منتظر شکایت موسیمانه از باشگاه استقلال برای دریافت تمام و کمال مطالبات مالی اش تا پایان مدت قراردادش و شاید عکس العمل مشابه باشگاه استقلال به موسیمانه در هفته ها و ماه های آینده باشیم، استقلالی ها فریاد بازگشت دوباره سرمربی تاریخ گذشته ایتالیایی سابق شان را سر می دهند.
هر چند باز هم به احتمال بسیار زیاد شاید این هواداران خاطره آن فصل را از یاد برده اند و فراموش کردند که نزدیک به چند ماه تا حدود یکسال درگیر اتفاقات پرونده این سرمربی ایتالیایی تیم شان بودند و دیگر قرار نیست از یک سوراخ بیش از دو بار گزیده شوند و موسیمانه باز این داستان را تکرار کرد.
ظاهرا برای استقلالی ها نام بردن از استراماچونی تنها می تواند یک کلمه رمز مهم باشد که هواداران آبی انتظار جذب و استخدام یک سرمربی باکلاس و با دانش و حرفه ای هستند که بتواند تمام اتفاقات تلخ گذشته را از ذهن آنها کاملا پاک کند و یک فصل پرامید و انگیزه را به استقلالی ها تزریق کند.
استقلالی ها سرمربی خارجی می خواهند که دیگر داستان استراماچونی و موسیمانه تکرار نشود و به بهانه عدم دریافت مطالبات مالی یا برخی مشکلات دیگر سبب فسخ یکطرفه قرارداد اینچنین سرمربیانی زود عملی نشود، استقلالی ها دیگر نباید از یک سوراخ چند بار گزیده شوند.
شاید این فصل برای استقلالی ها تمام شده باشد و برای جذب سرمربی خارجی بنا به گفته نظری جویباری مدیرعامل این تیم زیاد عجله ای ندارند چون نمی خواهند اتفاقات سرمربی آفریقایی گذشته شان دوباره با یک سرمربی درجه چندم خارجی دیگری تکرار شود، پس می توان با وسواس و دقت بیشتری به دنبال بهترین و مناسب ترین گزینه خارجی برای نیمکت استقلالی ها برای ادامه فصل و یک فصل دست نخورده برای سال آینده باشند.
15 بهمن 1403

غرور برای این استقلال مطمئنا خنده دارترین و عجیب ترین عبارتی خواهد بود که می توان پس از برد شیرین شان دید و شنید و به آن هیچ واکنشی نشان نداد.
استقلال برد، جمله ای که هرگز نباید عجیب باشد اما متاسفانه عجیب شده است.. بردن استقلال آنقدر غریبه شده است که کمتر هواداری باورش می شود.
بردن که کمترین انتظار و توقع هوادار آبی است مدتهاست تبدیل به یک حسرت شده بود. حسرتی عجیب که هرگز باورکردنی نیست.
استقلالی که روزی روزگاری جز برد به هیچ نتیجه دیگری حتی فکر هم نمی کرد و رقابت در بالای جدول و کورس برای قهرمانی از عادت های همیشگی اش بود این فصل در حالتی عجیب و غریب به سر می برد.
استقلال نیاز شدید به برد دارد، برد خونش آنقدر کم شده است که اگر به آن برد تزریق نشود خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنیم سقوط خواهد کرد و سقوط تنها و تنها به معنای مرگ است، پس استقلال همچنان ببر، فقط و فقط ببر حتی با یک گل، حتی با دوگل... تو فقط ببر تا حالت خوب شود تا این ویروس نحس از بدنت خارج شود.
13 بهمن 1403

چقدر به برد نیاز داشتیم، چقدر دلمان برد می خواست، چقدر دلمان بازی قشنگ می خواست، بازی هجومی، موقعیت های خطرناک و بالاخره برد.
متاسفانه استقلال از سرمربی خارجی شانس نیاورد، موسیمانه به جای اینکه بتواند گره گشا باشد و فرشته نجات شود، راه جواد نکونام را آنقدر ادامه داد تا خیلی زود خودش متوجه شود که به بن بست رسیده و کاری از دستش بر نمی آید و عدم دریافت مطالبات مالی اش را بهانه ای برای فسخ یکطرفه قرارداد و فرار از مهلکه قرار دهد.
اشکال ندارد، موسیمانه رفت تا استقلال دوباره چند هفته این با بختیاری زاده بازی ها را ادامه دهد تا سرمربی جدید و احتمالا خارجی دیگری برای نیمکت استقلال انتخاب شود.
شش هفته در حسرت برد بودن واقعا سخت بود، آنقدر سخت که وصف ناشدنی است، از سویی دیگر دیدن استقلال در رده یازدهم بیشتر اوقات مان را تلخ کرده بود.
به این برد و بردهای بعدی نیاز مبرم داریم، باید روحیه بگیریم، باید دوباره نشاط داشته باشیم، باید باز زنده شویم.
هر چند تنها به این برد پس از یک پروسه ناکامی دنباله دار دلخوش نمی شویم و باز به این چنین بردها باید برسیم.
و حرف آخر جایی و اسمی برای غرور هم باقی نمی ماند، چرا باید تیمی که پس از هفته ها به یک برد می رسد دچار غرور شود وقتی هنوز راه زیادی برای بازگشت دوباره به اوج داریم.
11 بهمن 1403

هنوز ۹ هفته از حضور موسیمانه نگذشته که خبر فسخ یکطرفه قرارداد از سوی سرمربی خارجی استقلالی ها را شوک زده کرد.
نتایج دور از انتظار استقلال از ابتدای فصل باعث ایجاد ناامیدی و عدم توانایی در ایجاد تحول و پیشرفت در استقلال باعث فرار موسیمانه از مهلکه ای شد که تمام تقصیرها تنها به گردن او افتاد!
هواداران استقلال از فسخ یکطرفه قرارداد خاطره بدی دارند، استراماچونی دربی را به رقیب دیرینه واگذار کرد اما در ادامه نتایج قابل قبولی گرفت و تیم را با صدرنشینی در هفته دهم رها کرد و رفت.
استقلالی ها از رفتن استراماچونی تا مدتها ابراز ناراحتی می کردند و حتی درخواست بازگشت او را از مدیران بالا و وزارت ورزش داشتند اما استراماچونی هرگز باز نگشت تا در حضور کوتاه مدت خود خاطره فراموش نشدنی را برای هواداران آبی به جا گذارد اما... .
اما داستان موسیمانه متفاوت است، سرمربی آفریقایی هرگز نتوانست همچون استراماچونی نتایج قابل قبولی بگیرد و این جدا شدن به بهانه عدم دریافت مطالبات نام او را در ذهن هواداران جاودانه نمی کند.
همه می دانیم داستان فسخ قرارداد سرمربیان خارجی همیشه به سود آنها تمام شده و حال باید ببینیم تبعات بعدی که گریبان آبی ها را خواهد گرفت چقدر مصیبت اضافه می کند!
13 بهمن 1403

از دیروز تا امروز هم پیتسو موسیمانه بیانیه و دلیل خود را برای فسخ یکطرفه قرارداد منتشر کرد و هم باشگاه استقلال در یک جوابیه تند و تیز نظرات خود را در مورد جدایی یکطرفه سرمربی خارجی شان عنوان کردند.
اینکه کدامیک از طرفین مطالب درستی می گوید و حق با اوست که صد البته در این برهه زمانی کاری به آن نداریم اما پر واضح است که فسخ یکطرفه قرارداد آن هم از سوی سرمربی در این برهه زمانی که البته ایشان هم در مسابقات حضور داشته و هم سر تمرینات بوده است و به یکباره پس از حضور مدیرعامل بر سر تمرینات دست به چنین کاری زده است امری عجیب و شاید از نظر قانونی و فوتبالی درست بوده باشد اما از نظر اخلاقی قطعا نادرست بوده است.
هواداران آبی با فسخ یکطرفه قرارداد از طرف موسیمانه خیلی زود به یاد چند فصل پیش افتادند که درست سرمربی ایتالیایی این تیم پس از ده هفته حضور روی نیمکت استقلال بنا به همان دلایلی که موسیمانه بیان کرد عطای ادامه حضور بر روی نیمکت آبی ها را به لقایش بخشید و رفت و دیگر بازنگشت تداعی شد.
گفتیم که شاید از نظر قانونی و پس از عدم دریافت چند مرحله از مطالبات مالی این سرمربی ایشان حق فسخ یکطرفه قرارداد و شکایت از باشگاه را دارند اما از نظر اخلاقی جدایی در وسط فصل که هنوز یک سوم بازیهای استقلال در لیگ باقی مانده است و این فسخ یکطرفه قرارداد را حتی می توانست در هفته های پایانی به تعویق بیندازد و آنگاه اجرایی اش کند هرگز درست نبوده است.
موسیمانه که خوب می داند اول و آخر می تواند مطالبات مالی خود را از باشگاه استقلال تا قران آخر مطالبه کند و دریافت کند حتی از طریق شکایت پس لزومی به عملی کردن خواسته خود درست در هفته هفدهم فصل و دو روز مانده به بازی برابر استقلال خوزستان نداشت.
آقای موسیمانه اگر واقعا حضور روی نیمکت استقلال برایتان ارزشمند بود و اهمیت داشت و راه حلی برای برون رفت از این ناکامی ها و عدم نتیجه گیری ها داشتید می توانستید از نظر اخلاقی و معرفتی هم که شده کمی صبر می کردید الا اینکه به خوبی می دانستید که امیدی به نتیجه گرفتن در استقلال نداشته و قبل از اینکه در پایان فصل با یک رتبه بد و شکست های احتمالی بیشتر از این تیم بروید خیلی زودتر تصمیم به انجام این کار گرفتید؟!
11 بهمن 1403

نمی خواهیم تمام تقصیرها را گردن او بیندازیم اما کاری که کرد دور از معرفت و اخلاق بود، شاید در جواب به ما بگوید که در فوتبال معرفت کجاست؟ در این فوتبال اخلاق کجاست؟ اما ما به ایشان خواهیم گفت که شما حتی می توانستی این فسخ یکطرفه را در هفته های پایانی عملی کنی... شما که دیر یا زود تمام مطالبات مالی خودت را چه باشگاه استقلال بخواهد و چه نخواهد از استقلال خواهی گرفت.. چه تیم را قهرمان بکنی و چه تیم را در ته جدول قرار دهی اول و آخر تمام پولت را بی کم و کاست دریافت خواهی کرد اما...
اما این رسم معرفت و اخلاق نبود... حال تو خودت را به آن راه بزن
اما شاید دلیل رفتنت موضوع دیگری بود که خیلی خوب می دانیم چه بود و آن هم ناتوانی ات در نتیجه گیری بود، ناکامی در فرار از انتهای جدول، ناتوانی در برآورده کردن انتظارات هواداران و برایت بهترین راه فرار از مهلکه بود... حال فهمیدیم که تمام حرفهایت دروغ بود..
10 بهمن 1403

هنوز نمی دانیم پیتسوی آفریقایی از کجا و به چه هدفی به نیمکت استقلال رسید و شد جانشین نکونام.
آمد و شد جانشین نکونام تا تیم را از تساوی و شکست ها نجات دهد و روی ریل برد و موفقیت قرار گیرد اما... .
اما دو شکست اولش برابر خیبر و تراکتور برای شناخت او از بازیکنان تیم بود، اما تساوی ها و شکست های متوالی دیگر برای شناخت تیم نبود.
هر چقدر جلو و جلوتر رفت نتیجه با او همراهی نکرد.. همچنان ناکامی و در حسرت برد، در طول ۹ هفته حضورش روی نیمکت تنها در یک هفته به برد رسید بقیه یا تساوی بود یا شکست.
صدای اعتراض هواداران هم بلند شد اما کسی باورش نشد که چطور او یکطرفه قراردادش را فسخ کرد و حاضر نشد تا پایان فصل بماند و تیمش را به جایگاه بهتری برساند.
به هر بهانه ای هم که برای خود ساخت تا بتواند برود هم هرگز قابل قبول نبود که در این برهه زمانی که هنوز بیش از سیزده هفته دیگر تا پایان فصل باقیمانده است تیمش را رها کند و برود... این رفتن تنها یک معنا بیشتر نمی تواند داشته باشد و همه آن را خوب می دانند و آن هم این است که تنها یک ترسو می تواند وسط فصل تیمش را رها کند و برود والا هیچ توجیه دیگری نخواهد داشت.
عیبی ندارد، اشکال هم ندارد شما رفتید اما مطمئن باشید که خیلی زود فراموش خواهید شد، چرا؟ چون هیچ دستاورد و هیچ خاطره خوش و خوبی برای استقلال نساختید، خاطره بد که ادامه دهنده راه گذشته گان بودید و یک بدی را تا حد بدتر پیش بردید اما باز هم مطمئن باشید که خیلی زود فراموش خواهید شد چون ترسوها جایی در استقلال ندارند.
10 بهمن 1403

خبر شوک آور است اما غیرقابل پیش بینی هم نبود، اینکه با توجه به نتایج و عملکرد نامناسب و انتقادآمیز موسیمانه نه باشگاه استقلال و نه هواداران هرگز احساس رضایتمندی نداشتند، اما اینکه بخواهد یکطرفه آن هم پس از حضور نظری جویباری در تمرینات امروز استقلال و صحبت با سرمربی درست چند ساعت بعد خبر از فسخ یکطرفه داده شود کمی دور از انتظار بود.
پر واضح است که حتی خود موسیمانه هم علاقه ای به ادامه کار در استقلال نداشت، 9 بازی در لیگ و تنها یک برد و پنج تساوی و سه شکست هرگز کارنامه موفق و حتی امیدوار کننده ای برای سرمربی خارجی استقلال نبود و اینکه در ادامه راه تا پایان فصل هم امیدی بر اصلاح در نتیجه گیری و صعود از انتهای جدول در استقلال دیده نمی شد.
موسیمانه خود روی نیمکت احساس راحتی نمی کرد، نمی توانست تیم را درست کند، مدیریت بحران و خروج از آشفته بازاری که از قبل درست شده بود از عهده او برنمی آمد (نه اینکه امروز که خبر فسخ قرارداد ایشان را شنیده باشیم بخواهیم این گفته ها را بنویسیم) نه، خیر قبل از رفتن ایشان هم این انتقادها به ایشان بود و حتی بارها به این نتیجه رسیده بودیم که اگر جواد نکونام برکنار نمی شد و همین نتایج را می گرفت بهتر از حضور سرمربی خارجی بود که نتوانست هیچ شوک مثبت و امیدبخشی را به تیم و هواداران وارد کند.
پر واضح بود که موسیمانه نمی خواست که در استقلال بماند و عدم دریافت مطالباتش را بهانه ای برای فسخ یکطرفه قراردادش قرار داد تا هر چه سریع تر از این مهلکه جان سالم به در برد و تا پایان فصل در تیمی که هیچ امیدی به صعودش از رده یازدهم جدول نیست باقی نماند.
9 بهمن 1403
-1403-11-07-avayeblue_6dd.jpg)
نتایج موسیمانه پس از رفتن نکونام در حد و اندازه تیم استقلال نبود.
استقلال در این مدت امتیازهای فراوانی را از دست داده، تساوی های متوالی که دست کمی از باخت ندارد و جایگاهی که کماکان دو رقمی مانده، انتقادها را نسبت به موسیمانه چند برابر کرده است.
موسیمانه در انزلی وقتی در برابر سوالات چالشی خبرنگاران قرار گرفت، از موقعیت خود و تیمش دفاع کرد اما این دفاعیه برای هواداران استقلال کافی نیست. شاید او هنوز نمی داند که در چه موقعیتی قرار گرفته و این عدم نتیجه گیری چطور می تواند به محبوبیت ابتدای حضورش پایان دهد.
موسیمانه انگار فراموش کرده که قبل از بازی چطور از اینکه تیمش دیگر حق اشتباه ندارد و محکوم به برد است صحبت می کرد و حال پس از پایان بازی طور دیگری از شرایط بازی و عدم نتیجه گیری تیمش صحبت به میان می آورد.
انگار نمی داند که شعارهای هواداران روی سکوها یکی دو هفته ای است که شروع شده و این یک زنگ خطر جدی برای او است، زنگ خطری که شاید حتی عمر سرمربیگری اش را به پایان فصل هم نرساند.
استقلالی ها از تیم محبوبشان برد و نتیجه می خواهند و این تساوی های متوالی و طولانی و در بین آنها شکست، نه در شآن استقلال و نه هوادار آن است. ایستادن در رده ای که استقلال در طول عمر لیگ حرفه ای تنها دو بار آنجا بوده، هرگز باب میل هواداران این تیم نبوده و نیست.
7 بهمن 1403
-1403-11-08-avayeblue_634s.jpg)
تساوی های متوالی و در بین آنها یک شکست بدتر حال و روز وخیم استقلال را در نیم فصل دوم نشان می دهد، در این استقلال هیچ امیدی دیده نمی شود، امید به گل زدن، امید به زیبا بازی کردن، امید به برد، امید به صعود از جایگاهی که در آن ایستاده است، هیچ یک امیدی در آنها دیده نمی شود.
کاش استقلال زیبا بازی می کرد حتی اگر گل نمی زد، کاش استقلال پر تعداد حمله می کرد حتی اگر گل نمی زد، کاش استقلال دلنشین بازی می کرد حتی اگر نمی برد اما وقتی بد بازی می کند، وقتی خسته کننده بازی می کند که حتی بازی اش ارزش دیدن هم پیدا نمی کند پیش خود می گوییم پس چه تفاوتی بین موسیمانه و نکونام است، خب همین نتایج را نکونام هم با استقلال می گرفت؟
استقلال انگار سرمربی ندارد، این شیوه و سبک بازی ناامید کننده و در اصل بهتر بگوییم بی هدف هرگز نشانی از تفکر و ایده داشتن یک سرمربی ندارد و به معنای واقعی کلمه انگار این تیم اصلا سرمربی ندارد که به بازیکنانش شیوه حمله کردن، طریقه درست دفاع کردن و راه حل بردن را بیاموزد.
استقلال بی هدف وارد میدان می شود و بدون نتیجه هم از میدان خارج می شود یا به یک تساوی بدون گل رضایت می دهد یا نهایت نتیجه یک بر یک یا آنقدر بد و بدتر بازی می کند که با شکست از میدان بیرون می آید و دیگر هدفی جز این ندارد.
راه حل مشخص است اما کسی که این راه حل ها را یاد نمی دهد، کسی این راه حل ها را اجرا نمی کند، حال یا نمی تواند یا دلش نمی خواهد که بحثی است که بارها و بارها از گفتنش خسته شدیم، این استقلال انگاری نه تنها سرمربی ندارد و بازیکنانش به تنهایی برای خودشان بدون نتیجه بازی می کنند که مدیریت هم فکری به حال این تیم نمی کند.
خب می خواهیم بگوییم که برای این فصل که تمام شد هر چند هنوز 13 بازی دیگر تا پایان فصل باقی مانده است اما برای فصل آینده باید از همین فصل شروع کرد و قرار نیست همه چیز یکهویی از پایان فصل و از دست دادن فرصت و رساندن موقعیت به تعطیلات پایان فصل و از دست دادن زمان مثل همیشه باشد.
8 بهمن 1403
-1403-11-08-avayeblue_wxkv.jpg)
📝 نه آقای موسیمانه این تیم قابل دفاع کردن نیست، ای کاش کمی زیبا بازی می کرد، ای کاش کمی فرصت گلزنی بوجود می آورد ای کاش کمی گل خراب می کرد آنوقت شاید به این تساوی ها زیاد خرده گرفته نمی شد اما وقتی تیم فوتبال بازی نمی کند، اصلا شوت نمی زند، اصلا موقعیت خطرناک ایجاد نمی کند پس قابل دفاع نیست، پس باید از آن انتقاد کرد، باید آنان را به خودباوری رساند اگر بتوانند برسند والا شما به عنوان سرمربی نتوانسته ای انتظارات را برآورده کنی، والا این نتایج را سرمربی قبلی هم بدست آورده بود پس چه نیازی به تغییر سرمربی و تکرار این نتایج بد دارد؟ به این استقلال انتقاد بارها و بارها وارد است و تا به دور نتیجه گیری نرسد این گلایه ها تمامی نخواهند داشت.
8 بهمن 1403
-1403-11-07-avayeblue_tch2.jpg)
قبل از بازی مصاحبه می کند و می گوید که این تیم حق اشتباه ندارد و هواداران انتظار برد دارند و باید به نتیجه برسیم.. بازی که شروع می شود در تمام طول 90 دقیقه هیچ احساسی بر اینکه این تیم به دنبال نتیجه است و علاقه بر برد دارد هرگز دیده نمی شود، حتی چند موقعیت خطرناک ملوانی ها می رفت تا دومین شکست متوالی را هم برای استقلالی ها به ارمغان بیاورد که خدا را شکر نشد.
پس از پایان بازی در برابر انتقاد و سؤالات چالشی خبرنگاران موضع می گیرد و از تیمش که اصلا فوتبال بازی نکرد و نتیجه هم نگرفت دفاع می کند در صورتی که اصلا تیمش قابل دفاع نبود و گفت که برای تیم شدن نیاز به زمان دارد و معلوم نیست که 9 هفته در نیم فصل اول و دو بازی در نیم فصل دوم زمان مناسبی برای شناخت تیم و پیاده کردن تاکتیک ها و تفکرات یک سرمربی نیست؟!
وقتی تیم نتیجه نمی گیرد پر واضح است که انگشت اتهام ابتدا و انتها به سمت سرمربی تیم می رود.. واقعا نمی دانیم چه بر سر این استقلال آمده است.. این بازیکنان نه زمان نکونام فوتبال بازی می کردند و نه حالا میلی به فوتبال بازی کردن برای موسیمانه دارند.. نمی دانیم موسیمانه به چه می اندیشد که نمی تواند تیمش را به باد انتقاد بگیرد.. به چه می اندیشد که هنوز از بازیکنان تیمش که فوتبال بازی نمی کنند حمایت می کند؟ به چه می اندیشد که هنوز صدای اعتراض روی سکوها حیا کن رها کن ها را برایش ترجمه نکرده اند.
7 بهمن 1403