محمود فخرالحاج

🔵 این استقلال گناه دارد

محمود فخرالحاج

وقتی می گویند به شایعات توجه نکنید و خود آنچنان سکوت می کنند و حال و روز هوادار استقلال را هرگز درک نمی کنند می شود توجه به شایعات، می شود دل سپردن به خبرهایی که واقعی نیستند اما شاید تبدیل به واقعیت شوند.
حال و اوضاع چند فصل گذشته آبی پوشان پایتخت و هوادارانشان اینگونه است، سکوت طولانی مدت و همچنین تعلل و گذران وقت مدیران و مسئولان، رفت و آمدها و تغییرات بسیار در مدیریت و هیات مدیره و... همه و همه باعث ایجاد چنین اوضاع آشفته ای برای باشگاه و تیم استقلال شده است.
فصل به پایان رسیده و عقل سلیم ایجاب می کند که تیم پس از یک استراحت چند روزه خود را برای فصل بعد آماده کند، آماده سازی برای حضور فعال در نقل و انتقالات، سپس دوره بدنسازی و اردوی تمرینی تا یک تیم آماده روانه مسابقات شود. حضور در سه دوره از لیگ برتر و جام حذفی و لیگ نخبگان آسیا. اما اوضاع باشگاه استقلال مثل هر فصل متفاوت از هر باشگاه دیگری است.
واقعا چند بار نوشتیم، هر سال نوشتیم، خودمان هم خسته شدیم، خسته از همه چیز، از اینکه نمی توانیم یک پیش فصل خوب داشته باشیم، از اینکه نمی توانیم با خیالی آسوده و با آرامش به استقبال فصل جدید برویم، خسته ایم از اینکه باید ورد زبان سرمربی تیم مان پس از هر بازی حتی در صورت برد فریاد مشکلات باشد، درگیری و جر و بحث سرمربی و مدیرعامل هم اگر در یک فصل تکرار نشود انگار یک چیز این فصل برایمان کم است.
چقدر برای تشکیل و تعیین هیات مدیره باید وقت بگذرد، به معنای درست تر زمان تلف شود، انگاری تفاوتی هم بین وزارت ورزش و هلدینگ خلیج فارس وجود ندارد، این زمان باید بگذرد و مکانش هم باید همین الان باشد؟!!!! چقدر برای تعیین مدیرعامل باید وقت بگذرد باز هم بخوانید به معنای درست تر زمان تلف شود؟!!! حال آیا مدیرعاملی که انتخاب شده کاربلد و دلسوز است؟ می داند در چه موقعیتی قرار گرفته؟ بیشتر دنبال مصاحبه کردن و دیده شدن و شناخته شدن است یا اینکه به واقع می خواهد کار کند و برای استقلال یک مهره مفید و تاثیرگذار باشد؟
زمان همین طور در حال سپری شدن است و انگار هیچ کسی گناه این استقلال را نمی بیند... انگار هیچ کسی دلش برای استقلال نمی سوزد... هیچ کس دلش برای هوادار نمی سوزد... هیچ کس کاری به کار استقلال ندارد یک تیم رها شده که افراد تنها برای شناخته شدن در آن حضور پیدا می کنند و چند صباحی برای خود خوش می گذرانند و پس از مدتی با درست کردن یک داستان تازه از این باشگاه می روند و برایش حاشیه درست می کنند.
نه واقعا از نوشتن داستان های تکراری هر فصل مان خودمان هم به سطوح آمده ایم، دیگر نمی خواهیم بنویسیم... هر چه بود نوشتنی ها بود نوشته شد و تنها خودمان را با نوشتن این نوشته ها آرام کردیم هیچ سود دیگری نداشت، حال نوشتن این داستان های تکراری دیگر آرام مان هم نمی کند.

22 خرداد 1403

🌏آوای آبی www.avayeblue.ir